جدول جو
جدول جو

معنی کافر کشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کافر کشتن
(رُ تَ)
کشتن کافر. غزو. (ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 68)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ دَ)
بر کافر پیروز شدن. کافر را شکست دادن:
در تو آن مردی نمی بینم که کافر بشکنی
بشکن ار مردی هوای نفس کافرکیش را.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کافر نشان
تصویر کافر نشان
کسی که از کفر نشان دارد کافر صفت کافر خو: (زان غمزه کافر نشان ای شاه شروان الامان، آری سپاه کافر ان جز شاه شروان نشکند) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر شکستن
تصویر کافر شکستن
بر کافر پیروز شدن علبه کردن بر ملحد: (در تو آن مردی نمی بینم که کافر بشکنی بشکن از مردی هوای نفس کافر کیش را) (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار کشته
تصویر کار کشته
مجرب ورزیده آزموده، جمع کار کشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر کش
تصویر کافر کش
آنکه کافران را بکشد قاتل کافران: (شاه در بر گرفت زاهد را شیر کافر کش مجاهد را) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار